این دو بیت سروده عبد روسیاهی استو تمام حرف دل او برای حک بر سنگ مزارش...ارباب من :یک عمر به درگاه شما سر سودمخاک کف پای نوکرانت بودمسرمایه من فقط بود لطف شمابی لطف شما در امتحان مردودمو اما بعد......دیگر بریده ام...ز نفسهای زندگی ارباب بی کفنپرکن پیاله را که این جام آتشین چندیست ره به حال خرابم نمی برداین جامها که در پی هم می شود تهی دریای آتش است که ریزم به کام خویشگرداب می رباید و آبم نمی بردمن با نگاه و گوشه چشمت ز این جهان تا بیکران عالم پندار رفته امتا دشت پر ستاره اندیشه های ژرفتا مرز ناشناخته مرگ و زندگیتا کوچه باغ خاطره های گریز پاتا شهر یادها دیگر خراب گشتم و خوابم نمی بردپر کن پیاله رادر راه عشق توبا این همه تلاش و تقلا و تشنگی با این که ناله میکشم از دلکه آبآبدیگر فریب هم به سرابم نمی برد....پر کن پیاله را میخوام کوله بار و ببندم بیام...
ادامه مطلبما را در سایت میخوام کوله بار و ببندم بیام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : karbbala7780 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 0:09